هیئت رایت الشهدا

دانشجویان وطلاب مشهد

هیئت رایت الشهدا

دانشجویان وطلاب مشهد

غایت خلقت جهان پرورش انسان هایی است که در برابر شدائدبرهرچه شک وترس وتردید وتعلق است غلبه کنند وحسینی شوند.

نویسندگان

گمنامی

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ق.ظ

با شهید ابراهیم هادی و چند تن دیگه از دوستان، بعد از نماز، جلو مسجد ایستاده بودیم و مشغول شوخی و خنده بودیم.
پیرمردی جلو آمد، او را می شناختیم، پدر شهیدی بود که پیکر مطهرش را ابراهیم پس از مدت ها گمنامی در ارتفاعات بازی دراز پیدا کرده بود و به تهران آورده بود.سلام کردیم و ایشان جواب داد.برای جمع ما غریبه بود، همه ساکت بودیم، انگار می خواست چیزی بگوید.
بالاخره سکوتش را شکست و گفت: آقا ابراهیم زحمت کشیدید، ممنونم، اما پسرم... لحظه ای مکث کرد وادامه داد: پسرم از شما ناراحت است!
لبخند از چهره خندان ابراهیم رفت، چشمانش از تعجب گرد شد، گفت: آخر چرا؟
بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود، و چشمانش خیس اشک بود، گفت: دیشب پسرم را در خواب دیدم، میگفت مدت زمانی که بی نشان و گمنام افتاده بودیم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا (س) به ما سر می زد، ولی حالا دیگه خبری از ایشان نیست. 
پیرمرد دیگر ادامه نداد،ابراهیم هم آرام اشک میریخت.
چنین بود که ابراهیم هادی راه و مسلک گمنامی و بی نشانی برگزید.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۱
alireza dehqan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی