گزیده نکات بیانات حجت الاسلام و المسلمین استاد روح-دهه دوم فاطمیه

بسم الله الرحمن الرحیم

گزیده نکات بیانات حجت الاسلام و المسلمین روح-دهه دوم فاطمیه

1-(با عنایت به بیانات رهبری در کتاب انسان 250 ساله) در زیارت حضرت میخوانیم:«خدا از شما امتحان گرفت و شمارا صابر یافت».تلقی غلط برخی:اولیاء الله از سایر مردم جدایند و خدا مانع عدم قبولی آنها در امتحان است اما سایر مردم اینگونه نیستند.یعنی اگر خدا سایر مردم را هم به روح القدس تایید می کرد آنها هم کار عیسی مسیح(ع) را میکردند.این تلقی کاملا اشتباه است.

2-خداوند در قرآن قوانینی قطعی ترسیم کرده مثل:« کلُ‏ نَفْسٍ ذَائقَةُ الْمَوْتِ ».یکی از این قوانین،مورد امتحان قرار گرفتن تمامی بندگان است.هر چه فرد به خدا نزدیک ترباشد امتحانش سخت تراست.« إِنَّا خَلَقْنَا الْانسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعَا بَصِیرًا» «ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم، و او را مى‏آزمائیم، (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم»(انسان-2)شنوایی و بینایی:اشاره به دو ابزار مهم امتحان.

3-خدا هم به وسیله آنچه که بنده دوست دارد اورا امتحان میکند هم به وسیله آنچه دوست ندارد.« وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الخَْیرِْ فِتْنَة»«و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش مى‏کنیم‏» (انبیاء-35)از موارد امتحان آدمی:« إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلَادُکمُ‏ْ فِتْنَة»«اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند»(تغابن-15)

4-امتحان ابراهیم(ع):او تاسن صد سالگی فرزندی نداشت.« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی‏ عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاء» «حمد و سپاس خدایى را که در پیرى، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید،آرى! خداى من حتما دعاها را مى‏شنود»(ابراهیم-39)از آیه برمی آید که ابراهیم برای فرزند داشتن دعای زیادی کرد. علی رغم این علاقه حاضر شد فرزند دلبندش را ذبح کند،و یا اینکه اورا با مادرش در صحرای بی آب و علفی بگذارد و برود.

5-امتحان مریم(س):آوردن فرزندی بی شوهر در میان قومش.

6-امتحان نوح(ع):دعوت قومش به مدت 950 سال در شب و روز«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلىَ‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا» «و ما نوح را به سوى قومش فرستادیم و او در میان آنها هزار سال- مگر پنجاه سال- درنگ کرد»(عنکبوت-14)« قَالَ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ دَعَوْتُ قَوْمِى لَیْلًا وَ نَهَارًا» «نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به سوى تو دعوت کردم»

7- امتحان موسی(ع):او از ابتدا در کاخ فرعون و همچون یک شاهزاده زندگی میکرد.در پی فرار او از دست فرعونیان به وضعی افتاد که:« فخََرَجَ مِنهَْا خَائفًا یَترََقَّب‏» «از شهر خارج شد در حالى که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏اى»!(قصص-21) و در پی آن:« فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» «سپس به درگاه خدا عرض کرد: خدایا! هر خیر و نیکى بر من فرستى به آن نیازمندم».او خسته و گرسنه و در شهر غریب بود.امتحان دیگر:فرستاده شدن به نزد فرعون در زمان طغیان او.

8-در عالم ذر (قبل از خلقت آدمی) در پاسخ به «ا لست بربکم؟» همه گفتند:«بلی»اما در این دنیا همه بر قول خود پا بر جا نمامدند: «أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»«آیا دیدى کسى که معبود خود را هواى نفس خویش برگزیده»؟! (فرقان-43).

9-در نوک قله ماندن سخت تر از به قله رسیدن است.محمد بن علی شلمغانی وکیل 2 امام بود اما در زمان امام عصر (عج)و بعد از اینکه نایب سوم (حسین بن روح نوبختی) منصوب شد منکر امام زمان(عج) گشت و به حال ارتداد از دنیا رفت.

10-فاطمه (س) هم از قانون امتحان شدن مستثنی نیست. پیامبر(ص): ای فاطمه(س)به عمل بپرداز زیرا من نزد خدا تورا از چیزی بی نیاز نمی کنم.ایشان دختر حاکم جامعه اسلامی بودند اما کسی از خاصه و عامه ننوشته است که زندگی ایشان پس از به حکومت رسیدن پدر تغییری کرد.

11-طبق گفته قرآن خدا کسی را به صرف ادعای ایمان رها نمی کند:«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ» «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمى‏شوند»؟!(عنکبوت-2).خداوند بر کسانی که در ادعای ایمان صادق و یا کاذبند واقف است اما آدمی پر مدعاست: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ» «بطور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زیان مالى و جانى و کمبود میوه‏ها آزمایش مى‏کنیم» (بقره-155).

12-نامه 55 نهج البلاغه: خداوند سبحان دنیا را براى آخرت قرار داده، و مردم دنیا را در دنیا به عرصه آزمایش نهاده تا معلوم کند عمل کدام یک بهتر است. ما را براى دنیا نیافریده‏اند و به کوشش در کار دنیا مأمور نشده‏ایم، ما را در دنیا قرار داده‏اند تا به آن آزمایش شویم. خداوند مرا به تو، و تو را به من آزمایش نموده است.(نمونه: درصفین؛زمانی که معاویه با دستیابی به شریعه آن را بر یاران علی(ع) بست اما علی پس از دستیابی به شریعه آن را برای سربازان معاویه باز گذاشت.)

13-امتحان های یعقوب(ع):تغافل در زمان بازگشتن برادران یوسف(ع) از صحرا علی رغم اطلاع از واقعه.سفید شدن چشم هایش از شدت اشک ریختن برای یوسف(ع). امتحان های یوسف(ع):اول در نزد زلیخا،سپس وساطت سایر زنان مصری برای تحمیل زلیخا به او و سپس جلب توجه او به خودشان. امتحان های دیگر:عدم سوء استفاده از علم الهی تعبیر و از قدرت در زمان توانایی برای انتقام گرفتن از برادران.

14-صبر کردن علی(ع): در آن هنگام دیدم مرا جز اهل بیتم یار و مدافع و همیارى نیست، که روا نداشتم آنان را به ورطه مرگ اندازم، پس چشم خاشاک رفته را فرو پوشیدم، و با استخوان مانده در گلو آب دهن فرو دادم، و براى فرو بردن خشم بر چیزى صبر کردم که از حنظل تلخ‏تر، و دردش براى قلب از بریدن کاردهاى بزرگ سخت‏تر بود.(نهج البلاغه-خطبه 214)

15-فاطمه(س)در سن 9 سالگی (به علت مهربانی هایشان در حق پیامبر(ص))به لقب «ام ابیها» ملقب گشتند.همچنین به تمامی این مقامات که ما از آنها صحبت میکنیم تا سن 18 سالگی نایل آمدند.(روایت:درخشندگی فاطمه(س) باعث خیره شدن چشم کروبیان ملاء اعلی است)

16-برخی معتقدند علت پیروزی فاطمه(س) در امتحانات وراثت ایشان است.اما این تلقی غلط است. چنانکه هابیل و قابیل نیز از یک خانواده بودند. همچنین طبق تاکید قرآن فرزند نوح نیز از «اهل» او نبود.

17-یکی از امتحان های پیامبر(ص):قرار گرفتن در شعب ابیطالب:از یک سو شرایط وحستناک آب وهوایی،معیشتی و ... . از سوی دیگر فشار روانی وارد بر پیامبر و از سوی دیگر فوت ابو طالب و خدیجه(س) به فاصله یک هفته.

18-در شرایط خوب و مساعد کسانی که اطراف رهبری را گرفته اند همه راضی اند. در امتحانات است که بسیاری دچار تردید میشوند.

گزیده نکات بیانات حجت الاسلام و المسلمین فارسی-دهه دوم فاطمیه

1-انسان در ابتدای امر از دانش خالی است.یکی از راه های کسب کمالات «الگو گیری و اسوه پذیری» است.

2- پیروی از اولیاء الهی  باید پیروی محض و تبعیت تام باشد. «بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد که خدا آمرزنده مهربان است» (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)(آل عمران-31). نکته: حتی اعمال روزمره(مانند نماز و وضو و ...) را هم به نیت تبعیت انجام دهیم. نتیجه آن صفای باطن و نورانیت است.

3-در بعضی اوقات که کاری برای نفس خود انجام میدهیم به این اقرار داشته باشیم وآن را به وسیله دین توجیه نکنیم. منشا این عمل رذالت نفس است.

4- انواع الگو گیری: ناآگاهانه(مثل تقلید نوزادان)، نیمه آگاهانه و با هدف کمرنگ(مثل تقلید کودکان)، آگاهانه با هدف معلوم.نوع سوم خود دو نوع دارد: تقلید ممدوح و تقلید مذموم.

5-علل تقلید مذموم:الف)عدم تشخیص خوب وبد: نفیمیدن ارزش و قرار دادن ارزش غیر واقعی (ثروت، شهرت، ...) به جای ارزش واقعی: «گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست» (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ)(حجرات-13)«علی(ع):العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»(عقل آن چیزیست که به وسیله آن خدا عبادت می شود و بهشت به دست می آید)( أصول کافی کتاب عقل وجهل حدیث 3). ب)عدم تشخیص مصداق.ج)عدم تشخیص حد و حدود تقلید.

6-مصادیق تقلید مذموم: الف) تقلید از آبا و اجداد«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ »(و هر گاه به آنان گفته شود: به سوى آنچه خداوند نازل کرده و به سوى پیامبر بیایید، گویند: آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، ما را بس است. آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى‏دانستند و (به حقّ) هدایت نشده بودند (و بیراهه مى‏رفتند، باید راه آنان را ادامه دهند؟))(مائده-104).

7-ب)تقلید از باطل برای حفظ منافع :«إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا»( شما به جاى خدا بت‏هایى را اختیار کرده‏اید که مایه‏ى پیوند شما در زندگى دنیاست)(عنکبوت-25)

8-ج)تقلید از اکثریت: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ »(و اگر از بیشتر افراد روى زمین اطاعت کنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مى‏کنند. زیرا آنان جز از گمان پیروى نمى‏کنند و آنان، جز به حدس و گمان نمى‏پردازند.)(انعام-116)

9- د)تقلید بدون شناخت حد و مرز: مثل تقلید بی حد و حصر دانشجو از استاد، تقلید خارج از محدوده تخصص و... .

10-خداوند همیشه در عالم نکات و موارد نو و بدیعی قرار می دهد. یعنی خداوند جهان را از نوشونده و غیر یکنواخت قرار داده است. یک نتیجه آن اینست که اگر یک نکته و مورد آموزندگی و عبرت کافی نداشت مورد و نکته بعدی بتواند جبران کند. اینگونه مانع یکنواختی و افسردگی و باعث تلنگر برای آدمی میشود. تعبیر قرآن برای این تلنگر ها «آیه» است.

11-روش اصلاح تقلید ممدوح: افزایش معرفت، بینش و آگاهی در جهت فهم دست ارزش ها، مصداق ها و حدود تقلید.

12بیان قرآن راجع به اسوه ها و اسوه پذیری: « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً » (براى شما در (زندگى) رسول خدا (و عملکرد او در میدان احزاب) سرمشق نیکویى بود براى آنها که امید به (رحمت) خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند)(احزاب-21). «َاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ » (پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوا العزم صبر و شکیبائى کردند ف)(احقاف-35).

13-« قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ »(براى شما تاسى نیکى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، هنگامى که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است، و این وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداى یگانه ایمان بیاورید .)(ممتحنه-4)

14-«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لىِ عِندَکَ بَیْتًا فىِ الْجَنَّةِ وَ نجَِّنىِ مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین-‏وَ مَرْیمَ‏َ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتىِ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکلَِمَاتِ رَبهَِّا وَ کُتُبِهِ وَ کاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِین‏»(و خداوند مثلى براى مؤمنان زده، به همسر فرعون، در آن هنگام که گفت پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و عمل او نجات ده، و مرا از قوم ظالم رهایى بخش- و همچنین مریم دختر عمران مثل زده که دامان خود را پاک نگاه داشت، و ما از روح خود در او دمیدیم، او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد، و از مطیعان فرمان خدا بود.)(تحریم-11و12)

15-علل اسوه بودن فاطمه(س)برای بشریت: الف) آیه « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ ...»زیرا بنا به فرموده خود پیامبر(ص)، فاطمه(س) پاره تن ایشان،رضایت وی رضایت ایشان و غضب وی غضب ایشان است. ب)آیه 11 و 12 سوره تحریم.زیرا پیامبر(ص) ایشان را بالاتر از مریم(س) و آسیه(س) معرفی کردند(سیدة نساء العالمین،سیدة النساء الجنة) ج)امام حسن عسکری(ع): (نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا). ماحجت خدا بر خلق او و جده ما فاطمه حجت خدا بر ماست .(اطیب البیان-ج13-ص225)  د)آیه تطهیر

16-عواملی که سازنده یک اسوه (در حد عصمت) هستند: وراثت، تربیت، تغذیه، سن و زمان و ... . کسی منکر این عوامل نیست اما مهمترین عامل «اراده» و «اختیار» است. علت اسوه بودن فاطمه(س) هم همین است.

17-یک سیاست،یک کار فرهنگی و جتماعی برای ماندگار شدن باید جریان سازی کند تا ماندگار شود و تا ابد خط مشی نشان دهد: «فاطمة بضعة منّی» «یؤذینی ما آذا ها»«ان الله یرضی لرضاک و یغضب لغضبک»«فاطمه محبوب ترینِ اهل بیت من به من است»«فاطمه از من است. مرا به غضب می آورد آنچه او را به غضب آورد و مرا خشنود میکند آنچه او را خشنود کند».با توجه به برخورد حضرت(س) با خلیفه اول و دوم در زمانی که آندو برای عیادت ایشان آمده بودند (و ابراز غضب و نارضایتی ایشان از آن دو و شاهد گرفتن خداوند بر این موضوع) این برخورد باطل بودن خلافت آن دو را میرساند.